چرخبَریdrayageواژههای مصوب فرهنگستانبردن بار از یک وسیلۀ حمل بهوسیلۀ دیگر از یک بنگاه باربری به بنگاه دیگر در مسافت کوتاه
بر رخ انگشت سیاهی کشیدنلغتنامه دهخدابر رخ انگشت سیاهی کشیدن . [ ب َرْ، رُ اَ گ ُ ت ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از رسوا نمودن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ) : ز لوح سینه شستم پاک حرف بیگناهی رابدست خود کشیدم بر رخ انگشت سیاهی را.<
قضیۀ رستۀ بئرBaire category theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای که بر طبق آن هر فضای سنجهای کامل یک مجموعۀ رستهدوم است