بار برنامهریزیشدۀ طرحscheduled design loadواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر مسافری که بنگاه حملونقل برای سوار شدن در یک وسیلۀ نقلیۀ عمومی در مدتزمان معین پیشبینی میکند
کودتاcoup d'étatواژههای مصوب فرهنگستاناقدام برنامهریزیشدۀ بخشی از حکومتگران برای سرنگونی هیئت حاکمۀ موجود که ممکن است با توسل به نیروی نظامی صورت پذیرد
دریاگردی ناوگانیflotilla sailing holidayواژههای مصوب فرهنگستانسفری برنامهریزیشده با دستهای از قایقهای تفریحی که در مقایسه با سفرهای شخصی امنیت بیشتری دارد
گشتهای پیاپیback-to-back toursواژههای مصوب فرهنگستانگشتهایی برنامهریزیشده با ورود و خروجهای هماهنگشده و متوالی برای حداکثر استفاده از امکانات و مؤلفههای گشت، مانند وسایل نقلیه و اقامتگاهها و مراکز پذیرایی
گزارش پیشرفتprogress reportواژههای مصوب فرهنگستانگزارشی که در آن میزان پیشرفت پروژه در وضعیت کنونی با وضعیت برنامهریزیشده مقایسه میشود