چرخش خانکbin rotationواژههای مصوب فرهنگستانبازپردازش دادههای لرزهای سهبُعدی برای ایجاد راستاهای بهخط و عمود بهخطِ جدید، متفاوت با راستاهای متناظر در دادههای اصلی
چرخشدیکشنری فارسی به انگلیسیcartwheel, circuit, circulation, gyration, pivot, rotation, round, spin, swing, swirl, turn, wheel, whirl
چرخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] چرخش، حرکت دَوَرانی مستمربهدور محور خود، حرکت فرفرهای چیزچرخنده، دوک، موتور▼ احساس چرخش، سرگیجه، دوار، منگی ◄ ناخوشی جهتچرخش، بهطرف راست (چپ)،
سامانۀ چهارگوشهایtetragonal systemواژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] یکی از شش سامانۀ بلوری که با سه محور عمودبرهم مشخص میشود و محور قائم آن دارای چرخش چهارتایه (fourfold) است و دو محور افقی آن طول همسان دارند متـ .