چرتهلغتنامه دهخداچرته . [ چ َت َ / ت ِ ] (اِ) بمعنی رنگ و لون باشد. (برهان ) . چرده . (انجمن آرا). پوست سیه رنگ . (انجمن آرا). بمعنی رنگ و پوست آدمی . (آنندراج ) (غیاث ). بمعنی
چردلغتنامه دهخداچرد. [ چ َ رَ ] (ص ) رنگی باشد مایل بسرخی مخصوص به اسب و استر و خر و الاغ . (برهان ) (ناظم الاطباء). رنگی باشد بسرخ مایل که مخصوص اسب و استر بود. (جهانگیری ). ر
چردهلغتنامه دهخداچرده . [ چ َ دَ / دِ ] (اِ) به معنی رنگ و لون باشد عموماً. (برهان ). رنگ و لون را گویند. (جهانگیری ). رنگ و گون و لون . (ناظم الاطباء). رنگ . (فرهنگ نظام ). چرت