۱. افزون آمدن؛ فزونی یافتن.
۲. چیره شدن؛ غالب شدن: ◻︎ سعدی ازاینپس نه عاقل است و نه هشیار / عشق بچربید بر فنون فضایل (سعدی۲: ۴۷۹).
۳. سنگینتر شدن چیزی از چیز دیگر.
۱. افزون شدن، زیاده شدن، سنگینتر شدن، فزونی یافتن
۲. چیره شدن، چیرگی یافتن، غالب شدن، غلبهیافتن
۳. برتری داشتن، برتری یافتن، رجحانداشتن، سر بودن، سر شدن
exceed, outbalance, outclass, overbalance, surmount