چراغواسهلغتنامه دهخداچراغواسه . [ چ َ / چ ِ راغ ْ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) پروانه ٔ چراغ . (ناظم الاطباء).
چراغلغتنامه دهخداچراغ . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) آلت روشنایی که انواع مختلف روغنی ، نفتی ، گازی و برقی آن بترتیب در جهان معمول بوده و هنوز هم در بعضی کشورها اقسام گوناگون آن مورد استع
چراغلغتنامه دهخداچراغ . [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «ازقرای قبه ٔ داغستانست ». (مرآت البلدان ج 4 ص 217).
چراغفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلوند، چلچراغ، سراج، فانوس، مشکات، مصباح ۲. لامپ ۳. لامپا ۴. رهنما ۵. علامت ۶. خورشید ۷. دشت، دشتاول (گدایان و معرکهگیران)
واسهلغتنامه دهخداواسه . [ س َ / س ِ ] (اِ) پروانه و جانور پرداری که گرداگرد چراغ پرواز می کند. (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد.