چراسیالغتنامه دهخداچراسیا. [ چ َ ] (اِ) جراسیا. (ناظم الاطباء). قراسیا. گیلاس .آلبالو . رجوع به جراسیا شود. || وشنه و شاهدانه . (ناظم الاطباء).
چارآسیابلغتنامه دهخداچارآسیاب . (اِخ ) از توابع کوهکیلویه است این بلوک طولش از لیراوی الی رودخانه ٔ خرسان تخمیناً چهل فرسخ واز باشت تا جایزان بیست و شش فرسنگ میباشد. دو رودخانه ٔ عظ
چراستانلغتنامه دهخداچراستان . [ چ َ س ِ ] (اِ مرکب ) مرتع. مرج . (مهذب الاسماء). مرعی . چراگاه . جای چریدن .
جراسیالغتنامه دهخداجراسیا. [ ج َ ] (معرب ، اِ) مصحف و معرب کلمه ٔ یونانی خراسیا وجمع کلمه ٔ یونانی خراسیون که به لاتینی سراسیا تلفظ میشود و به معنی گیلاس است . جراسیا؛ هی القراصیا
چارآسیابلغتنامه دهخداچارآسیاب . (اِخ ) از توابع کوهکیلویه است این بلوک طولش از لیراوی الی رودخانه ٔ خرسان تخمیناً چهل فرسخ واز باشت تا جایزان بیست و شش فرسنگ میباشد. دو رودخانه ٔ عظ
چراستانلغتنامه دهخداچراستان . [ چ َ س ِ ] (اِ مرکب ) مرتع. مرج . (مهذب الاسماء). مرعی . چراگاه . جای چریدن .
جقمقلغتنامه دهخداجقمق . [ ج َ م َ ] (اِخ ) ... علائی ظاهری ملقب به سیف الدین و مکنی به ابوسعید (متوفی 857 هَ . ق .) از پادشاهان دولت چرکسیان در مصر و شام و حجاز بود. اصل وی چرکس
عزیزلغتنامه دهخداعزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) (827-868 هَ .ق .) لقب یوسف بن برسبای دقماقی ظاهری ، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین ، از ملوک دولت چرکسیان در مصر و
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن برسیای دقماقی ظاهری ، ملقب به عزیز و جمال الدین . از پادشاهان چرکسیان مصر و شام بود. رجوع به عزیز شود.