چترنگلغتنامه دهخداچترنگ . [ چ َ رَ ] (اِ) شترنگ .شطرنج . کریستنسن گوید: ...متن بعضی از این رمانها که از تاریخ ساسانیان حکایت میکند و در آخرین قرن سلطنت این دودمان تألیف یافته ،
چرنگلغتنامه دهخداچرنگ . [ چ ِ رِ ] (اِ صوت ) آوازی که بسبب پی درپی زدن شمشیر و گرز و امثال آن برآید. (برهان ) (آنندراج ). آوازی که از برخورد پی درپی شمشیر و گرز برآید. (ناظم الا
چرنگکلغتنامه دهخداچرنگک . [ چ َ رَ گ َ ] (اِ) پرنده ایست بغایت کوچک . (برهان ). مرغکی کوچک . (ناظم الاطباء). چرکمک . رجوع به چرکمک شود.
چرنگیدنلغتنامه دهخداچرنگیدن . [ چ ِ رِ دَ ] (مص جعلی ) آواز صدا کردن گرز و مانند آن باشد بسبب زدن آن بر جایی . (برهان ) (آنندراج ). آواز و صدای چرنگ کردن . (ناظم الاطباء). صدا برآم
شترنجلغتنامه دهخداشترنج .[ ش َ رَ ] (اِ) شترنگ . اقسام غله را گویند که به هم آمیخته باشد. (از برهان ). چند قسم غله را مخلوط کرده تا آش یا نان پزند. (فرهنگ نظام ). اقسام غله ٔ به
شترنگلغتنامه دهخداشترنگ . [ ش َ رَ ] (اِ) شترنج .معرب آن شطرنج است . بر وزن و معنی شطرنج و آن بازیی باشد مشهور و معروف که آن را حکیم داهر هندی یا پسراو در زمان انوشیروان اختراع ک
کارنامه ٔ اردشیر پاپکانلغتنامه دهخداکارنامه ٔ اردشیر پاپکان . [ م َ / م ِی ِ اَ دَ رِ پ َ ] (اِخ ) کارنامه ٔ ارتخشیر پاپکان . کارنامه ٔ اردشیر. نام رساله ٔ معروفی است به پهلوی و آن سرگذشت اردشیر ب
شطرنجلغتنامه دهخداشطرنج . [ ش ِ / ش َ رَ ](معرب ، اِ) مأخوذ از شترنگ فارسی که بازی معروف است . گویند در زمان انوشیروان این بازی را از هند به ایران آوردند و بزرگمهر درمقابل آن با