چاپلوسیفرهنگ مترادف و متضادتبصبص، تصلف، تملق، چربزبانی، مداهنه، دملابه، کرنش، دملیسه، خایهمالی، مجیزگویی، کرنشگری،
چاپلوسیلغتنامه دهخداچاپلوسی . (حامص ) تملق . چرب زبانی . خوشامدگویی . دُم لیسه . کرنش . ذَملَقه ، چاپلوسی و با همدیگر نرمی نمودن . مَلِق ، چاپلوسی و دوستی و نرمی بسیار کردن و به زب
چاپلوسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، تملق، خودشیرینی، خوشزبانی، مداهنه، مدح، دستمال بهدستی، فریب، دریوزه، کاسهلیسی، خوشرقصی، نوكری مجامله
چاپلوسی کردنفرهنگ مترادف و متضادچربزبانی کردن، مداهنهگری کردن، مداهنه کردن، خایهمالی کردن، زبانبهمزد بودن، کاسهلیسی کردن، مجیز گفتن