داهندیکشنری عربی به فارسیچاپلوسانه ستودن , مداحي کردن , مدح گفتن , ريشخندکردن , گول زدن , چاپلوسي , گول
cringesدیکشنری انگلیسی به فارسیناخودآگاه، انقباض غیر ارادی ماهیچه، چاپلوسانه فروتنی کردن، چاپلوس کردن