چاه شورلغتنامه دهخداچاه شور. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر که در 20 هزارگزی شمال گناوه واقع شده و 15 هزار تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا
چاه شورلغتنامه دهخداچاه شور. (اِخ ) دهی است از دهستان دلکان بخش بزمان شهرستان ایرانشهر که در 55 هزارگزی جنوب باختری بزمان ، کنار راه مالرو بمپور به کهنوج واقع شده . جلگه ، گرمسیر و
چاه شورلغتنامه دهخداچاه شور. (اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 87هزارگزی خاور درمیان واقع شده . جلگه و گرمسیر است وجمعیتی ندارد. آبش از آب شور چاه
چاهشورلغتنامه دهخداچاهشور. (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 59 هزارگزی شمال باختری قاین واقع شده . دامنه و گرمسیر است و 57 تن سکنه دارد.آبش از قنات ، م
چاه شورهلغتنامه دهخداچاه شوره . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 5 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و5 هزارگزی جنوب باختری راه فرعی خرم آباد به کوهد
چاهلغتنامه دهخداچاه . (اِ) معروف و به عربی بئر خوانند. (برهان ). ترجمه بئر. (آنندراج ). گودی دایره ای عمیقی که در زمین جهت بیرون آوردن آب و جز آن کنند. مغاک . چال . (ناظم الاطب
چاه شورهلغتنامه دهخداچاه شوره . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 5 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و5 هزارگزی جنوب باختری راه فرعی خرم آباد به کوهد
علی محمدلغتنامه دهخداعلی محمد.[ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوشخانه ، بخش باجگیران ، شهرستان قوچان . دارای 159 تن سکنه . آب آن از چاه شور تأمین میشود. و محصول آن
عیلملغتنامه دهخداعیلم . [ ع َ ل َ ] (ع اِ) دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بحر. (اقرب الموارد). || چاه بسیارآب ، یا آب شور. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطبا
غندجانلغتنامه دهخداغندجان . [ غ َ دَ / غ ُ دِ ] (اِخ ) شهری است به فارس در دشت مُعطِشَة. (منتهی الارب ). شهری است بفارس دربیابان کم آب ، و از آن جز ادیب و سلاحدار بیرون نیاید. (از
چاه پوخانلغتنامه دهخداچاه پوخان . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خانکوک بخش حومه ٔ شهرستان فردوس که در 30 هزارگزی باختر فردوس واقع شده ، جلگه و گرمسیر است و 8 تن سکنه دارد. آبش از چاه