چاه روستاییلغتنامه دهخداچاه روستایی . (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر که در 30 هزارگزی خاور گناوه بر کنار راه فرعی برازجان و بوشهر به گناوه واقع شده ، جلگه
چاهلغتنامه دهخداچاه . (اِ) معروف و به عربی بئر خوانند. (برهان ). ترجمه بئر. (آنندراج ). گودی دایره ای عمیقی که در زمین جهت بیرون آوردن آب و جز آن کنند. مغاک . چال . (ناظم الاطب
قنات باغواژهنامه آزادقنات باغ روستایی است که در فاصله 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان فراشبند واقع گردیده است. و از باستانی ترین روستاهای ایران است. این روستا حدود 350 نفر جمعیت ساکن
آبطویلواژهنامه آزادجریان دراز آب؛ چاه عمیق آب. || نام روستایی در فاصله 50 کیلومتری شمال شرقی شهر بوشهر.
گزندرواژهنامه آزاداندر میان درختان گز،روستایی است با آب وهوایی کوهستانی در شرق جغتای وجنوب نقاب وغرب نیشابور وشمال غربی سبزوار که آبش از قنات تامین می شود وآب شربش از چاه عمیق وم
یازلغتنامه دهخدایاز. (نف مرخم ) نموکننده و بالنده ، چه درختی که ببالد گویند «یازید» یعنی بالید. (برهان ) (آنندراج ). بالنده و نموکننده . (ناظم الاطباء). || دست به چیزی دراز کرد
راهلغتنامه دهخداراه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان القرآن ). صراط. (منتهی الارب ) (ترجم