چاه ترwet well, inlet wellواژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای در تلمبهخانه که آب یا فاضلاب در آن جمع میشود و لولة مکش تلمبه برای انتقال آب یا فاضلاب به جای دیگر به آن متصل است
چه ترلغتنامه دهخداچه تر. [ چ َ ت َ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82). یکی از طوایف ایل قشقائی ایران و مرکب از 60 خانوار است که در مرودشت مسکن دارند.
چال ترخانلغتنامه دهخداچال ترخان . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی است در شمال تهران و چند هزارگزی جنوب غربی شهر ری .
تلمبهخانة چاهترwet-well pumping stationواژههای مصوب فرهنگستانتلمبهخانه که تلمبة آن از نوع شناور است و در چاه تر قرار گرفته است
چاه خشکdry wellواژههای مصوب فرهنگستانمحفظة خشکی در تلمبهخانه که در آن تلمبهها قرار میگیرند و آب یا فاضلاب از طریق مکش تلمبهها از چاه تر به آن وارد میشود
ابوریحانلغتنامه دهخداابوریحان . [ اَ رَ ] (اِخ ) بیرونی . محمدبن احمد خوارزمی بیرونی . از اجله ٔ مهندسین و بزرگان علوم ریاضی . او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه ٔ کامل ذکاء و فطن
چاهلغتنامه دهخداچاه . (اِ) معروف و به عربی بئر خوانند. (برهان ). ترجمه بئر. (آنندراج ). گودی دایره ای عمیقی که در زمین جهت بیرون آوردن آب و جز آن کنند. مغاک . چال . (ناظم الاطب
گرد رولغتنامه دهخداگرد رو. [ گ ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اطراف و دور رو. (از برهان ) (از آنندراج ) : گلشن حسن تو از آب گهر سیراب است گرد رو چاه زنخدان ترا دولاب است . سعید ا