چامیرلغتنامه دهخداچامیر. (اِ) چامیز. چامین . بول و کمیز. || غایط. (ناظم الاطباء). و رجوع به چامین و چامیز شود.
چامیزلغتنامه دهخداچامیز. (اِ) چامیر. چامین . بول و کمیز. || غایط. (ناظم الاطباء). و رجوع به چامین و چامیر شود.
چامینلغتنامه دهخداچامین . (اِ) چامیر. چامیز.شاش . (برهان ). بول . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). کمیز. (ناظم الاطباء). ادرار. پیش آب . و رجوع به شا
چامرلغتنامه دهخداچامر. [ م َ ] (هندی ، اِ) در زبان هندی اصطلاحی است در عروض و شعر. (از کتاب تحقیق ماللهند ص 67 س 8).