303 مدخل
چامز. [ م ِ ] (اِ) چامین . (ناظم الاطباء). بول . غایط. و رجوع به چامین شود.
سرخس
از توابع دهستان میان دورود شهرستان ساری
۱از توابع دهستان ولوپی سوادکوه ۲نام مرتعی در پرتاس سوادکوه ...
از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریب ساری
از توابع دهستان شهر خواست ساری
چامه گو، چامه سرا، سراینده
چامه، سروده
چامس، هم اطاق، دوست، باهم زندگی کردن، رفیق بودن، خوشامد گویی کردن
چامونتل
چاوز