چال ترخانلغتنامه دهخداچال ترخان . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی است در شمال تهران و چند هزارگزی جنوب غربی شهر ری .
چهارطرخانلغتنامه دهخداچهارطرخان . [ چ َ طَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، 494 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و چغندرقند است . صیفی کاری دارد.
trenchدیکشنری انگلیسی به فارسیترانشه، سنگر، گودال، خندق، حفره، چال، جان پناه، استحکامات خندقی، شیار طولانی، سنگربندی کردن، کندن، خندق زدن
trenchesدیکشنری انگلیسی به فارسیترانشه ها، سنگر، گودال، خندق، حفره، چال، جان پناه، استحکامات خندقی، شیار طولانی، سنگربندی کردن، کندن، خندق زدن
ساداقلغتنامه دهخداساداق . (اِخ ) (...ترخان ) از امرای ارغون و غازان است و در عصیان امیرنوروز بسال 688 بعنوان ایلچی نزد او رفت و گرفتار شد. رجوع به تاریخ غازانی چاپ کارل یان ص 16
بطریقلغتنامه دهخدابطریق . [ ب ِ ] (معرب ، اِ) بطریقوس . مجتهد ترسایان باشد. (برهان ) (آنندراج ).زاهد ترسایان . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث ). رئیس مذهب نصاری . (ناظم الاطباء). رئیس