چالگاهلغتنامه دهخداچالگاه . (اِخ ) دهی از دهستان تیکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج که در 42 هزارگزی شمال باختر دیواندره و یک هزارگزی شمال شوسه دیواندره به سقز واقع شده . کوهستانی
چالگاهلغتنامه دهخداچالگاه . (اِخ ) نام محلی کنار راه تهران به شاهی میان زیر آب و چاکسر و در 207700 گزی تهران واقع شده است .
چارگاهلغتنامه دهخداچارگاه . (اِ مرکب ) چهارگاه . نام شعبه ای از موسیقی . (غیاث ). اصطلاحی در موسیقی . مقامی از موسیقی . اسم آهنگی از موسیقی . نام دستگاهی در موسیقی ایرانی . نام یک
چارگاهلغتنامه دهخداچارگاه . (اِ مرکب ) قلب چراگاه . (آنندراج ) : به خشتی نقش صد اژدر نمودی مقام چارگاه خر نمودی .فوقی (در تعریف نقاشی فرهاد از آنندراج ).
چارگاهیلغتنامه دهخداچارگاهی . (اِخ ) تیره ای از ایل طیبی از شعبه ٔ لیراوی از ایلات کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافی سیاسی کیهان ص 89).
چالگهلغتنامه دهخداچالگه . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. که در 16 هزارگزی خاور الیگودرز، کنار راه مالرو خاکوار به فرح آباد واقع شده . کوهستا