چالاکیلغتنامه دهخداچالاکی . (حامص ) چابکی و جلدی . (ناظم الاطباء). سرعت . (ناظم الاطباء). چستی . فرزی . تیزی و تندی : در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چس
دست چالاکیلغتنامه دهخدادست چالاکی . [ دَ ] (حامص مرکب ) دست چالاک بودن . زبردستی . || دزدی . (ناظم الاطباء). و رجوع به دست چالاک شود.
دست چالاکیلغتنامه دهخدادست چالاکی . [ دَ ] (حامص مرکب ) دست چالاک بودن . زبردستی . || دزدی . (ناظم الاطباء). و رجوع به دست چالاک شود.
چابکیفرهنگ انتشارات معین( ~.) 1 - (حامص .) چالاکی ، چستی . 2 - (اِ.) اسب راهوار که اگر تازیانه بر او زنند راه را غلط نکند.