گودالی که عمق آن از یک متر بیشتر نباشد؛ گود؛ گودال.
〈 چال کردن: (مصدر متعدی)
۱. گود کردن.
۲. دفن کردن چیزی در زیر خاک.
۱. چاله، حفره، فرورفتگی، گودال
۲. عمیق، گود
۳. آشیان، آشیانه
۴. گور (حیوانات)
۵. غاز، خرچال، مرغابی (آ)هوبره
۶. آشیانه، لانه
۷. شتربچه
۸. اسب سفید، بزپیشانیسفید
cavity, crater, dimple, ditch, hole, hollow, pit, sinkhole, socket, trench