چاقوتیز کنفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که کارد و چاقو را تیز میکند.۲. آنچه با آن کارد و چاقو را تیز میکنند.
اقتیازلغتنامه دهخدااقتیاز. [ اِ ] (ع مص ) خوردن پلنگ کسی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
اکتیازلغتنامه دهخدااکتیاز. [ اِ ] (ع مص ) آب گرفتن به کوزه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
اقتیاسلغتنامه دهخدااقتیاس . [ اِ ] (ع مص ) اندازه کردن چیزی بچیزی مانند وی . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (آنندراج ). برابری کردن با کسی در قیاس . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بروش دیگری رفتن . (منتهی الارب ). بروشی رفتن که دیگری رفته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اقتدا ک
اکتیاسلغتنامه دهخدااکتیاس . [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از حاجتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بازداشتن چنانکه از حاجت . (یادداشت مؤلف ).