چاقالولغتنامه دهخداچاقالو. (ص مرکب ) چاق . فربه . پرگوشت . گوشتالو. چاق و چله . خپله . گرد و قنبلی . چاق و چقل .
چاقالولغتنامه دهخداچاقالو. (ص مرکب ) چاق . فربه . پرگوشت . گوشتالو. چاق و چله . خپله . گرد و قنبلی . چاق و چقل .
بلغمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیخیال، بیقید، تنپرور، تنآسا ≠ زرنگ، فعال، پویا ۲. چاق، چاقالو، فربه ≠ لاغر، نزار ۳. خلط سینه
په و مهواژهنامه آزاد(اصفهان، سده) پَه و مَه؛ انسان کم خرد و احمق. پَه از واژۀ «پَپِه» آمده است، ولی مَه به نظر می رسد واژه ای بی معنی و صرفاً هم وزن پَه باشد، همان طور که مثلاً در