چاپوک دستلغتنامه دهخداچاپوک دست . [ دَ ] (ص مرکب ) چابکدست . ماهر. تردست . کنایه از هنرمند یا صنعتگری که در صنایع دستی مهارت و استادی به کمال دارد : چه چاپوک دستی است بازی سگال که در
چارکوکبلغتنامه دهخداچارکوکب . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) نام چهارستاره از قدر چهارم که در صورت قطعة الفرس است .