چارقلغتنامه دهخداچارق . [ رُ ] (اِخ ) از قرای خدابنده لوی خمسه و جدیدالنسق . ملکی نواب والا رکن الدوله محمدتقی میرزا است . هوایش ییلاق و زراعت آنجا دیمی و آبی است . یکرشته قنات
چارقلغتنامه دهخداچارق . [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی اسدآباد شهرستان همدان واقع در 10 هزارگزی شمال باختری قصبه ٔ اسدآباد و 5 هزارگزی جنوب چنار. کوهستانی سردسیر با 241 نف
چارقلغتنامه دهخداچارق . [ رُ ] (ترکی ، اِ) چارغ .نوعی از پاافزار. (آنندراج ). نوعی از کفش صحرائیان .(غیاث ). چاروق . پوزار. پای افزار. پاپوش . چاموش . شم .پالیک . قسمی کفش . نوع
چارغلغتنامه دهخداچارغ . [ رُ ] (ترکی ، اِ) نوعی از پای افزار است که بیشتر دهقانان بپای خودبندند. (برهان ). قسمی از پای افزار روستائیان . (ناظم الاطباء). پوزار. پای افزار دهقانان
چارغفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی کفش چرمی با بندها و تسمههای دراز که بندهای آن به ساق پا پیچیده میشود؛ پاتابه؛ پالیک.