چارسوقلغتنامه دهخداچارسوق . (اِ مرکب ) چارسو. چاربازار. محلی در بازار که بچارسمت راه دارد و هر سمت دارای بازار و دکاکین است .
چارسوفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهارسو، چهارسوق، چهارراه(بازار) ۲. چهارجهت، جهاتاربعه ۳. چهارپر، چهارپهلو(آچار)
چهارسوفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ په . ] (اِمر.) 1 - چهارجانب : شمال ، جنوب ، مشرق ، مغرب . 2 - چهارراه . 3 - چهارراه میان بازار، چارسوق ، چارسوک . 4 - (کن .) دنیا، جهان .
اسکدارلغتنامه دهخدااسکدار. [ اِ ک ُ ] (اِخ ) شهریست که قسمتی از قسطنطنیه را تشکیل میدهد و در مدخل تنگه ٔ استانبول در جهت بحر مرمر و روبروی شهر استانبول در ساحل آناطولی واقع است و
لسقویکلغتنامه دهخدالسقویک . [ ل ِ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکز قضا در ولایت و سنجاق یانیه ، واقع در 65 هزارگزی شمال یانیه کنار نهر چارشووه که به نهر ویوسه میریزد، در محل مرتفعی واقع گ