پیکرنمایلغتنامه دهخداپیکرنمای . [ پ َ ک َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نماینده و نشان دهنده ٔ پیکر : چو پیکر برانگیخت پیکرنمای شه از پیش پیکر تهی کرد جای .نظامی .
پیکرنماmock-upواژههای مصوب فرهنگستاننمونهای از هواگَرد یا سایر تجهیزات که معمولاً در اندازۀ واقعی طراحی و ساخته میشود و پس از بررسی و مطالعه بر روی آن، هواگَرد یا وسیلۀ مورد نظر اصلی ساخته میشود
animalistدیکشنری انگلیسی به فارسیحیوانات اهلی، پیکرنمای جانوران، نقاش جانور، مصور حیوانات، معتقد به حیوان صفتی انسان