26 فرهنگ

2480 مدخل


پیچیده

pičide

۱. پیچ‌خورده.
۲. تابیده.
۳. درهم‌رفته.

۱. بغرنج، درهم، سخت، غامض، مبهم، مشکل، معضل، معقد، مغلق
۲. انبوه، تابدار، شکنبرشکن، مجعد
۳. مطوی، ملفوف ≠ آسان، سهل

abstruse, complicated, deep, elaborate, imbroglio, intricate, involute, involved, manifold, subtle