۱. پیچخورده.
۲. تابیده.
۳. درهمرفته.
۱. بغرنج، درهم، سخت، غامض، مبهم، مشکل، معضل، معقد، مغلق 
۲. انبوه، تابدار، شکنبرشکن، مجعد 
۳. مطوی، ملفوف ≠ آسان، سهل
abstruse, complicated, deep, elaborate, imbroglio, intricate, involute, involved, manifold, subtle