پیپ کشیدنلغتنامه دهخداپیپ کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق کشیدن . استعمال پیپ ، و آن نوعی چپق ظریف خُرد است .
پیپلغتنامه دهخداپیپ . (اِخ ) مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی دارای 500
پیپکلغتنامه دهخداپیپک . [ پ َ ] (اِ مصغر) آب دزدک . پُوار برای تزریق آب در معده . ظرفی از کائوچوک یا لاستیک و غالباً بصورت امرودی بزرگ میان کاواک با لوله ای از استخوان و جز آن ک
پیپ کشیدنلغتنامه دهخداپیپ کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق کشیدن . استعمال پیپ ، و آن نوعی چپق ظریف خُرد است .
پیپلغتنامه دهخداپیپ . (اِخ ) مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی دارای 500
پیپکلغتنامه دهخداپیپک . [ پ َ ] (اِ مصغر) آب دزدک . پُوار برای تزریق آب در معده . ظرفی از کائوچوک یا لاستیک و غالباً بصورت امرودی بزرگ میان کاواک با لوله ای از استخوان و جز آن ک