پوریانلغتنامه دهخداپوریان . (اِخ ) نام شهر پور. و پور رای کنّوج (قنوج ) است . (انجمن آرای ناصری ). صاحب برهان این نام را بر متوطنان شهر کنوج اطلاق کرده است ، چه پور نام رای شهر کن
پوریای ولیلغتنامه دهخداپوریای ولی . [ رِ ی ِ وَ ] (اِخ ) پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی . اصل او از مردم گنجه است . شجاعی عارف بود. او را مثنویی است بنام
پیریالغتنامه دهخداپیریا. (اِخ ) نام قدیم خطه ای واقع در جنوب مقدونیه و منطبقه با قضای قره فریه ٔ عهد عثمانیان . این قضا میان کوه الیمپ یعنی لیمبوس و نهر قره صو یعنی هالیاکمون واق
پیلوریاههلغتنامه دهخداپیلوریاهه .[ وُ هََ ] (اِخ ) شاپکینه . نام نهری به روسیه در ایالت ارخانگل و از جمله ٔ انهاری است که از طرف راست برود پچوره میریزند. از دریاچه ٔ پیلودرده که یکی
پیونیالغتنامه دهخداپیونیا. [ ی ُ ] (اِخ ) از خطه های باستانی شبه جزیره ٔ بالکان است و آن عبارت بوده است از قسمت شمال شرقی مقدونیه و قسمت شمال غربی تراکیه یعنی جهات اسکوب و صوفیه .
پوریانلغتنامه دهخداپوریان . (اِخ ) نام شهر پور. و پور رای کنّوج (قنوج ) است . (انجمن آرای ناصری ). صاحب برهان این نام را بر متوطنان شهر کنوج اطلاق کرده است ، چه پور نام رای شهر کن
پوریای ولیلغتنامه دهخداپوریای ولی . [ رِ ی ِ وَ ] (اِخ ) پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی . اصل او از مردم گنجه است . شجاعی عارف بود. او را مثنویی است بنام
پیریالغتنامه دهخداپیریا. (اِخ ) نام قدیم خطه ای واقع در جنوب مقدونیه و منطبقه با قضای قره فریه ٔ عهد عثمانیان . این قضا میان کوه الیمپ یعنی لیمبوس و نهر قره صو یعنی هالیاکمون واق
پیلوریاههلغتنامه دهخداپیلوریاهه .[ وُ هََ ] (اِخ ) شاپکینه . نام نهری به روسیه در ایالت ارخانگل و از جمله ٔ انهاری است که از طرف راست برود پچوره میریزند. از دریاچه ٔ پیلودرده که یکی
پیونیالغتنامه دهخداپیونیا. [ ی ُ ] (اِخ ) از خطه های باستانی شبه جزیره ٔ بالکان است و آن عبارت بوده است از قسمت شمال شرقی مقدونیه و قسمت شمال غربی تراکیه یعنی جهات اسکوب و صوفیه .