معنی پیودن زدن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

پیودن زدن

دیکشنری فارسی به عربی

صليب

جست‌وجوی مشابه

پیوند زدن

لغت‌نامه دهخدا

پیوند زدن . [ پ َ / پ ِ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) پیوند کردن . برداشتن جوانه یا ساقه ای از یک گیاه یا درخت و قرار دادن آن بر روی گیاه یا درخت دیگر در محلی مناسب بطر

پیوند زدن

دیکشنری فارسی به عربی

فساد , موصل , هجن

پیوند زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cross, hybridize

پیوند زدن (جراحی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

implant, transplant

پیوند زدن (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

graft

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

Monk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راهب، تارک دنیا

Thelonious Monk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راهب Thelonious

Thelonious Sphere Monk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Monk کره ای Thelonious

جست‌وجوی متن

پیوند زدن

لغت‌نامه دهخدا

پیوند زدن . [ پ َ / پ ِ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) پیوند کردن . برداشتن جوانه یا ساقه ای از یک گیاه یا درخت و قرار دادن آن بر روی گیاه یا درخت دیگر در محلی مناسب بطر

grafting

فرهنگ لغات علمی

پیوند زدن

sidling

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیوند زدن، از پهلو، مایل

transplanter

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیوند زدن، فراکاشتگر

parturition

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیوند زدن، زایمان، بچه زایی