پیهانلغتنامه دهخداپیهان . (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر واقع در 21 هزارگزی جنوب ملایر و 9 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ملایر به اراک . جلگه ، معتدل مالاریائی . دارای 413تن
پیهانیلغتنامه دهخداپیهانی . (اِخ ) نام قصبه ای است در خطه ٔ اوده از هندوستان و در قضای هردوی از ایالت سیتاپور، واقع در 28 هزارگزی شمال شرقی هردوی . وزیر اکبرشاه صدر جهان مشهور در
پاهانگلغتنامه دهخداپاهانگ . (اِخ ) یکی از چهار مملکت متحده ٔ مالِه . دارای 145000 تن سکنه . مرکز آن کوآلالیپس و از آنجا کائوچوک خیزد.
پژهان بردنلغتنامه دهخداپژهان بردن . [ پ ُ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) اغتباط. غبطه خوردن . رجوع به پژوهان شود.
پژهانلغتنامه دهخداپژهان . [ پ ُ ] (اِ) پزهان . آرزو. خواهش دل . آرزوی نیکیهای دیگران بی بریده شدن از او. غبطه . ظاهراً این صورت مصحف پُردهان (بمل ء فیه ) است . رجوع به پروهان شود
پیهانیلغتنامه دهخداپیهانی . (اِخ ) نام قصبه ای است در خطه ٔ اوده از هندوستان و در قضای هردوی از ایالت سیتاپور، واقع در 28 هزارگزی شمال شرقی هردوی . وزیر اکبرشاه صدر جهان مشهور در
پاهانگلغتنامه دهخداپاهانگ . (اِخ ) یکی از چهار مملکت متحده ٔ مالِه . دارای 145000 تن سکنه . مرکز آن کوآلالیپس و از آنجا کائوچوک خیزد.
پژهان بردنلغتنامه دهخداپژهان بردن . [ پ ُ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) اغتباط. غبطه خوردن . رجوع به پژوهان شود.