پیمانکارلغتنامه دهخداپیمانکار. [ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ) مقاطعه کار. پدراتچی . کنتراتچی . مقاطعه چی . کسی که انجام دادن کاری را در قبال مبلغ معینی پول تعهد کند. || در اصطلاح مالیات ب
پیمانکارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکسی که انجام دادن کاری را در برابر پول معینی برعهده بگیرد؛ مقاطعهکار؛ کُنتُراتچی.
پیمانکارcontractorواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو طرف پیمان که کار را برای کارفرما و به حساب او انجام میدهد
پیمان کارفرهنگ انتشارات معین( ~.) (ص .) کسی که انجام دادن کاری را در برابر گرفتن پول معینی به عهده می گیرد، مقاطعه کار، کنتراتچی .
پیمانکار اصلیprime contractor,main contractorواژههای مصوب فرهنگستانپیمانکاری که با کارفرمای پروژه پیمان بسته است و در قبال تکمیل و اتمام آن مسئولیت کامل دارد
پیمانکار فرعیsubcontractorواژههای مصوب فرهنگستانپیمانکاری که با پیمانکار اصلی پروژه برای انجام تمام یا بخشی از تعهدات او پیمان بسته است
پیمانکاریلغتنامه دهخداپیمانکاری . [ پ َ/ پ ِ ] (حامص مرکب ) عمل پیمانکار. مقاطعه . پدراتچی گری . تعهد کردن انجام دادن کاری یا ساختن بنایی در قبال پول معینی بدون محاسبه ٔ ارقام جزء سو