لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
گیلی گیلیلغتنامه دهخداگیلی گیلی . (ص ) هرچیز گرد گردنده در زبان کودکان . (از یادداشت مؤلف ). قِلی قِلی : گیلی گیلی حوضک . دور و کنار سیزک ...
لپ لپلغتنامه دهخدالپ لپ . [ ل َ ل َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز آش خوردن . || صدا و آواز آب خوردن سگ را گویند.(برهان ). || لف لف . رجوع به لف لف شود.
پیلیبهیتلغتنامه دهخداپیلیبهیت . (اِخ ) شهری در ایالت وحیلکند از شمال غربی هندوستان در 50 هزارگزی شمال شرقی بارینلی . حافظ رحمت خان جامعی بزرگ در این مکان تأسیس کرده است ، یک حمام و دو چهار سوق و تجارتی بسیار رایج دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیل در پیللغتنامه دهخداپیل در پیل . [ دَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) پیلی پس پیلی . فیلی بدنبال فیل دیگر. پیلان بصف . پیلان بسیار : طناب نوبتی یک میل در میل بنوبت بسته بر در پیل در پیل .نظامی .
پیل عماریفرهنگ فارسی معین(لِ عِ) (اِمر.) 1 - پیلی که با آن کجاوه را حمل کنند، 2 - کنایه از: رام و مطیع .
پیلیبهیتلغتنامه دهخداپیلیبهیت . (اِخ ) شهری در ایالت وحیلکند از شمال غربی هندوستان در 50 هزارگزی شمال شرقی بارینلی . حافظ رحمت خان جامعی بزرگ در این مکان تأسیس کرده است ، یک حمام و دو چهار سوق و تجارتی بسیار رایج دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلیبهیتلغتنامه دهخداپیلیبهیت . (اِخ ) نام سنجاقی در شمال غربی هندوستان دارای 3552 هزار گز مربع مساحت . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلیسلغتنامه دهخداپیلیس . (اِخ ) نام کوهی منفرددر اواسط مجارستان در ساحل راست رود دانوب و مرتفعترین قله ٔ آن 755 گز بلندی دارد و در 23 هزارگزی شمال غربی بوداپست واقع گشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلیسلغتنامه دهخداپیلیس . (اِخ ) نام ایالت مستقلی در مجارستان در جوار کوه پیلیس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
پیلیسیارویلغتنامه دهخداپیلیسیاروی . [ پِی ِ وی ] (اِخ ) نام دریاچه ای در ایالت کوئوپیو از فنلاند، دارای 105 هزار گز طول و 206 هزار گز عرض و 1093 هزار گز مربع مساحت . و آن <span class="hl" dir="ltr"
واکنش نیمپیلیhalf-cell reactionواژههای مصوب فرهنگستاندو واکنش جداگانه و همزمان آندی و کاتدی در سطح الکترود، درنتیجۀ غوطهور شدن آن الکترود در برقکاف برای اندازهگیری پتانسیل الکترود