آرستنلغتنامه دهخداآرستن . [ رِ ت َ ] (مص ) توانستن . یارستن . جرأت . تجرؤ. دلیری کردن . این مصدر صورتی از یارستن است و منفی یارستن را که نیارستن باشد میتوان منفی آرستن شمرد بتب
درخت تصمیمdecision treeواژههای مصوب فرهنگستاننمایش نگاشتاری گزینههای بدیل در مسئلۀ تصمیم، که همۀ امکانهای پیش روی فرد تصمیمگیرنده را بهطور خلاصه ارائه میکند
گزینلغتنامه دهخداگزین . [ گ َ ] (ص نسبی ) منسوب به درخت گز. تیری که از چوب گز سازند : بخوردی یکی چوبه تیر گزین نهادی سر خویش بر پیش زین .فردوسی .
گزین کردنلغتنامه دهخداگزین کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انتخاب کردن . برگزیدن . گزیدن . اصطفاء : ز لشکر گزین کرد پنجه هزارسوار و پیاده همه نامدار. فردوسی .گزین کرد شمشیرزن سی هزا
مغبچهواژهنامه آزادمغبچه یعنی: گلشن عذار در فصلها با بستر بهار درهرفصل گزینشی به منظور سایر فصل اتفاق حمیم( بینش غیر تعریف تجربه ) دارد به منظور جلای پیش بردن . در حکمت عرفانی م