پیش چرمهلغتنامه دهخداپیش چرمه . [ چ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) پیش آهنگ ؟ یا اسپ سپیدزیور پیش آهنگ ؟ : دم گرگ چون پیش چرمه ستوری مجره همیدون چون سیمین سطبلی .منوچهری .
پیش چرمهلغتنامه دهخداپیش چرمه . [ چ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) پیش آهنگ ؟ یا اسپ سپیدزیور پیش آهنگ ؟ : دم گرگ چون پیش چرمه ستوری مجره همیدون چون سیمین سطبلی .منوچهری .
وشمفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= بلدرچین: ◻︎ در جنب علو همتت چرخ / مانندۀ وشم پیش چرغ است (ابوسلیک: شاعران بیدیوان: ۶).
چراغ پرهیزلغتنامه دهخداچراغ پرهیز. [ چ َ / چ ِ پ َ ] (اِ مرکب ) فانوس . (برهان ) (ناظم الاطباء). چیزی که محافظت چراغ از باد کند. (برهان ). چیزی باشد که بر روی چراغ بکشند تا چراغ از صد
خواب بچراغ گفتنلغتنامه دهخداخواب بچراغ گفتن . [ خوا / خا ب ِ چ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) خواب و رؤیای خود را برای چراغ نقل کردن و مقصود آن است که چون خواب موحش و پریشان ببینند و در شب بیدار
سپرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنچه از فلز به شکل میله، نوار یا تخته درست میکنند و برای مقاومت یا محافظت در جلو چیز دیگر قرار میدهند: سپر ماشین.۲. آلتی صفحهای از جنس چرم یا فلز که در جن