پیش افطاریلغتنامه دهخداپیش افطاری . [ اِ ] (اِ مرکب ) آنچه از خوردنیهای سبک که روزه دار در اول افطار خورد پیش از شام . آنچه که از حلواو خرما و نان خشک در اول افطار خورند پیش از شام .
پیشلغتنامه دهخداپیش . (اِ) برگ درخت خرما. (جهانگیری ). برگ خرما (لغت بلوچ در چاه بهار و نیک شهر). شاخ درخت خرما. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بگفته ٔ رشیدی لیف خرما، اما در
پیشلغتنامه دهخداپیش . (اِ) ساحل . کنار : بیامد تهمتن به توران زمین خرامید تا پیش دریای چین . فردوسی .ز خرگاه تا پیش دریای چین ترا بخشم و گنج ایران زمین . فردوسی .ز کشمیر تا پیش
پیشلغتنامه دهخداپیش . (اِ) ضمه و تلفظ آن «اُ» باشد. ضم ّ (حرکت ). رفع (اِعراب ). یکی از سه حرکت حروف ، دو حرکت دیگر زبر یا فتح و زیر یا کسر است . نیز رجوع به تاریخ تمدن اسلام ج
پیشلغتنامه دهخداپیش . (اِ) قُبُل . مقابل پس ، دُبُر. مقابل پشت . || بخش قدامی . مقابل قسمت خلفی از چیزی : بدرد همی پیش پیراهنش درخشان شود آتش اندر تنش . فردوسی .عقوة، ساحة؛ پیش
پیشلغتنامه دهخداپیش . (اِ) نام هر یک از چهار دندان که دو بر بالا و دو به زیر است در پیش دهان و آنرا به تازی ثنیه و جمع آنرا ثنایا گویند.
افطارانهلغتنامه دهخداافطارانه . [ اِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آنچه گاه شکستن روزه خورند پیش از شام . آنچه در اول گشادن روزه خورند از طعام . افطاری . || نقد یا طعامی که به فقرا و طلاب
پیش خوانیواژهنامه آزاددر استان خراسان رضوی و جنوبی، پیش خوانی به دو معنا استعمال می شود؛ یکی خواندن قصیده ای بلند با مضمون مدح اهل بیت و وعظ و اعتبارجویی از کار دنیا، در شبهای ماه مح
پیش آگهیفرهنگ انتشارات معین(گَ) (اِمر.) آگهی ای که پیش از زمان پرداخت سند، برای وام دار فرستاده می شود، اخطاریه .
پیش آگهیلغتنامه دهخداپیش آگهی . [ گ َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح بانکداری ، اطلاعیه ٔ مختصری که پیش از سررسید پرداخت بدهی مندرج در سندی از طرف طلبکاری یا بانکی برای بدهکار فرستاده شود.
کترفرهنگ انتشارات معین(کَ تَ) (اِ.)افزاری است که برای توده کردن خاک و تقسیم آن به تپه های کوچک یا پشته ها به کار رود. بدین ترتیب که دو مرد روبروی هم می ایستند و کتر را به پس و پیش می