پیشپرده 1curtain raiserواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نمایش کوتاه که پیش از آغاز نمایش اصلی اجرا میشود
پیشپرده 2trailer 2, annonce (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانفیلم کوتاهی که دربردارندۀ منتخبی از نماهای حساس و جذاب فیلم اصلی باشد و نمایش فیلم اصلی را در آیندهای نزدیک نوید دهد
خدمات پیشپرداختیprepaid servicesواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که فراهمساز خدمات بهای آن را پیشاپیش دریافت میکند
برنامۀ رنگارنگvariety programواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای سرگرمکننده شامل قطعات کوتاه کمدی و پیشپردهخوانی و ترانهخوانی و مانند اینها
دالبرفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی کنگرهدوزی یا برش به شکل حرف دال (د) یعنی دالهای متصل به یکدیگر که در حاشیۀ لباسهای زنانه و بچگانه و پیشپرده و امثال آن میزنند.
تقاویفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپیشپرداخت دادن به کارگر یا کشاورز؛ پول یا بذری که مالک به زارع بدهد و بعد از برداشت محصول پس بگیرد.
پیش دادفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پیشپرداخت.۲. پولی که پیش از کار کردن به کارگر داده شود؛ مساعده.۳. عطیه که پیش از خواهش و درخواست کسی به او داده شود: ◻︎ ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال / به سائل