پیشکاووللغتنامه دهخداپیشکاوول . (اِ مرکب ) یکی از وسایلی که در برنج کاری از آن استفاده میشود. پیشگاوول . ماله .
پیشگاووللغتنامه دهخداپیشگاوول . (اِ مرکب ) (در تداول مردم گیلان و دیلمان ) ماله در برنج کاری . پیشکاوول .
تشخیص پیشاتولدیprenatal diagnosisواژههای مصوب فرهنگستانهریک از روشهای مختلف تشخیصی در تعیین اختلالات ژنتیکی یا سایر ناهنجاریهای جنین درحالرشد در زهدان
مراقبتهای پیشاتولدیprenatal careواژههای مصوب فرهنگستانپایش و مدیریت مادر باردار بهمنظور پیشگیری از عوارض بارداری و نیز ارتقا و حفظ سلامت مادر و کودک
پیشگاووللغتنامه دهخداپیشگاوول . (اِ مرکب ) (در تداول مردم گیلان و دیلمان ) ماله در برنج کاری . پیشکاوول .
پیشاورلغتنامه دهخداپیشاور. [ وَ / وُ ] (اِخ ) پشاور. پیشاوور. شهرمعروف ناحیت پنجاب به پاکستان . شهری است از پاکستان غربی واقع در ایالت شمال غربی در سرحد افغان و دارای موقع نظامی م