جبینلغتنامه دهخداجبین . [ ج َ ] (ع اِ) یک سوی پیشانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). یک سوی روی . (مهذب الاسماء). شقیقه یعنی طرف جبهه از دو جانب ابرو.
تابوت سکینهلغتنامه دهخداتابوت سکینه . [ ت ِ س َ ن َ ] (اِخ ) تابوت شهادت ، تابوت عهد. تابوتی بود که بعدد هر پیغمبری خانه ای از زبرجد سبز در وی بود آخرین خانه ها خانه ٔ حضرت رسالت صلی ا
برنوشتنلغتنامه دهخدابرنوشتن . [ ب َ ن َ وَت َ ] (مص مرکب ) (از: پیشوند بر + مصدر نوشتن ) نوردیدن . پیچیدن . تا کردن : فراشان به منزل اندرپیش وی [ عبداﷲ، در سفر حج ] همی شدندی و نمد
برنوشتنلغتنامه دهخدابرنوشتن . [ ب َ ن ِ وِ ت َ ] (مص مرکب ) (از: پیشوند بر + مصدر نوشتن ) نوشتن : برنوشته دبیرپیکر اونام بهرام گور بر سر او. نظامی .زین نمط زین نوع ده طومار و دوبرن
بابک خرم دینلغتنامه دهخدابابک خرم دین . یا خرمی [ ب َ ک ِ خ ُ ر رَ ](اِخ ) ابن الندیم در الفهرست آرد: واقدبن عمرو تمیمی که تاریخ بابک کرده است گوید: پدر بابک روغنگری از مردم مدائن بود و