پیشوائیلغتنامه دهخداپیشوائی . [ ش ْ ] (حامص مرکب ) عمل پیشوا. امامت . قیادت : پس در روزگار پادشاهان این خاندان ...برانم از پیشوائیها و قضاها و شغلها که وی را (بوصادق تبانی را)فرمود
پیشوازیلغتنامه دهخداپیشوازی . [ ش ْ ] (حامص مرکب ) تعبیری عامیانه از پیشواز: امروز اهل محله رفته اند پیشوازی زوار خراسان .