26 فرهنگ

404 مدخل


ترجمه مقاله

پیشخدمت

pišxedmat

کسی که در خانه یا اداره‌ای کارهای سرپایی را انجام بدهد؛ خدمتگزار؛ نوکر.

پادو، پیشکار، خادم، ، خدمتکار، خدمتگزار، فراش، مستخدم، نوکر ≠ ارباب

carhop, charwoman, follower, porter, retainer, servant, valet