پیشانی کردنلغتنامه دهخداپیشانی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گستاخی کردن . بیشرمی نمودن : سپر از غمزه ٔمست تو بیندازد چرخ با دو ابروی تو خود کس نکند پیشانی .نزاری .
پیشانیگویش اصفهانی تکیه ای: pišuni طاری: pušuni طامه ای: pišuni طرقی: püšdüm کشه ای: pišini نطنزی: pišini
پیشانیلغتنامه دهخداپیشانی . (اِ مرکب ) جزء فوقانی رخسار میان رستنگاه موی و ابروان . بنچه . ناصیه . جبهه . (دهار) (منتهی الارب ).جبین . (زمخشری ). پیچه . چماچم . (برهان ). چکاد. صل
مایهلغتنامه دهخدامایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) بنیاد هرچیزرا گویند. (برهان ). اصل و ماده ٔ هرچیز را گویند. (فرهنگ رشیدی ) (از غیاث ). اصل و ریشه و بنیاد و مصدر واساس و جوهر. (ناظم ا
بضوعلغتنامه دهخدابضوع . [ ب ُ ] (ع مص ) بضوع کلام ؛ هویدا کردن کلام . (منتهی الارب ). فهمیدن کلام . (از اقرب الموارد). || هویدا شدن کلام . (منتهی الارب ). آشکار گشتن کلام . (از
بضعلغتنامه دهخدابضع. [ ب َ ] (ع مص ) بریدن چیزی . (ناظم الاطباء). بریدن . (منتهی الارب ). قطع کردن چیزی . (از اقرب الموارد). || شکافتن .زخم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی ا
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). پوست غرفی مأخوذ از آن است . (از معجم البلدان ). آنچه بدان پوست پیرایند. (از اقرب الموارد). غَ