پیریتوئوسلغتنامه دهخداپیریتوئوس . [ ت ُ ] (اِخ ) بروایت افسانه نویسان پادشاه قوم لاپیت است . و این قوم در تسالیای ایتالیا اقامت داشتند، پادشاه نامبرده محب غیرمفارق تیسیوس بود و با هیپودامیه ازدواج کرد و تمام ارباب انواع را به استثنای مارس رب النوع جنگ بعروسی خواند. و مارس نیز آتش جنگ را میان لاپیت
رتوشدیکشنری عربی به فارسیچين , حاشيه چين دار , زوايد , تزءينات , پيرايه , چيز بيخود يا غير ضروري , افراط , لذت , تجمل , لرزيدن (از سرما) , حاشيه دوختن بر , ريشه دار کردن
رتوشلغتنامه دهخدارتوش . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) اصلاح . دستکاری . در اصطلاح عکاسی ، دستکاری عکس روی فیلم یا شیشه پس از ظهور آن بوسیله رنگ و مداد مخصوص ، جهت زیبا کردن حالت و قیافه ٔ تصویر. (از فرهنگ فارسی معین ).- رتوش کردن ؛ دستکاری کردن از عکس .