لغتنامه دهخدا
رغب . [ رَ ] (ع مص ) خواهانی نمودن چیزی را:رغب فیه . (از منتهی الارب ). خواهانی کردن در چیزی . (دهار). اراده کردن و خواهانی نمودن در چیزی . (از ناظم الاطباء). رغبت کردن در چیزی . (مصادر زوزنی ). رُغب .رَغبَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مصادرمذکور شود. || اعراض کرد