پیرش گسستهinterrupted agingواژههای مصوب فرهنگستانپیرش آلیاژ در دو یا چند عملیات حرارتی بهطوریکه در پایان هر عملیات ماده تا دمای محیط سرد میشود
پیرش پلهایstep agingواژههای مصوب فرهنگستانپیرش در دو یا چند دمای متفاوت بدون سرد کردن تا دمای محیط پس از هر مرحله
پیرش شتابیافتهaccelerated agingواژههای مصوب فرهنگستانپیری زودرس یک ماده سریعتر از حالت معمول، هنگامی که تأثیر یک یا چند عامل از عوامل پیری بهصورت مصنوعی در شرایط آزمایشگاهی افزایش یافته باشد
پیرش کُرنشیstrain agingواژههای مصوب فرهنگستانپیرش پس از تغییر شکل مومسان ماده که در آن تغییر خواص مکانیکی صرفاً با گذشت زمان بروز میکند
خملغتنامه دهخداخم . [ خ َ ] (اِ)پیچ . تاب . جعد. گره . عقد. (ناظم الاطباء). چفتگی و پیچ تا حلقه ٔ زلف و مو. (یادداشت مؤلف ) : بحق آن خم زلف بسان منقار بازبحق آن روی خوب کز او
یک سرلغتنامه دهخدایک سر. [ ی َ / ی ِ س َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دارای یک سر. آنکه یک سر دارد. (یادداشت مؤلف ).- یک سر و دوگوش ؛ لولو. کخ . بُغ. فازوع . (یادداشت مؤلف ) : گریه مک
گریز 1escape note, échappée (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننُتی غیراصلی که با یکی از نُتهای اصلی پیش یا پس از خود فاصلۀ پیوسته و با دیگری فاصلۀ گسسته دارد
منقطعلغتنامه دهخدامنقطع. [ م ُ ق َ طِ ] (ع ص ) رسن گسسته . (آنندراج ). ریسمان گسسته و بریده شده . (ناظم الاطباء). || بریده شونده و سپری گردنده . (آنندراج ). هر چیز ازهم جداشده و