26 فرهنگ

752 مدخل


پیرامون

pirāmun

اطراف و دوروبر کسی یا چیزی یا جایی؛ گرداگرد؛ دوروبر؛ دورتادور؛ گردبرگرد.

اطراف، اکناف، پیرامن، حوالی، حومه، دوروبر، گرداگرد، محیط

around, circle, circuit, circum-, circumference, compass, girth, perimeter, periphery