پیرارلغتنامه دهخداپیرار. (اِ، ق ) پیرارسال . سال پیش از پارسال . دو سال پیش ازسال حاضر. عام عام اول . (مهذب الاسماء) : سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همی دیدم اندوهگنا.
پیرارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسال پیش از پارسال؛ دو سال پیش از امسال؛ پیرارسال: ◻︎ شدت پار و پیرار و امسالت اینک / روش بر ره پار و پیرار دارد (ناصرخسرو: ۳۷۵).
پیرارساللغتنامه دهخداپیرارسال . (اِ مرکب ، ق مرکب ) پیرار. سال پیش از سال گذشته . دو سال قبل از سال حاضر. سال پیش از پارسال . عام عام اول : پیرارسال کو سوی ترکان نهاد روی بگذاشت آب
پیرارسالفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپیرار؛ سال پیش از پارسال؛ دوسال پیش از امسال: ◻︎ پیرارسال کاو سوی ترکان نهاد روی/ بگذاشت آب جیحون با لشکری گران (فرخی: ۲۶۴).
پیرارساللغتنامه دهخداپیرارسال . (اِ مرکب ، ق مرکب ) پیرار. سال پیش از سال گذشته . دو سال قبل از سال حاضر. سال پیش از پارسال . عام عام اول : پیرارسال کو سوی ترکان نهاد روی بگذاشت آب
پیر ارمیتلغتنامه دهخداپیر ارمیت . [ ی ِ اِ ] (اِخ ) (یعنی پیر منزوی ) نام راهبی موجد و مشوق جنگهای صلیبی ، جنگهایی که خانمانهای بی حد و حصری را بسوخت ، این متعصب نادان در حدود 1050 م