پیرابینperiscopeواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای مشاهدۀ اشیایی که در معرض دید مستقیم قرار نداشته باشند
پیرایندگیلغتنامه دهخداپیرایندگی . [ را ی َ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پیراینده . عمل پیراینده .
پیرایندهلغتنامه دهخداپیراینده . [ را ی َ دَ / دِ ](نف ) زینت دهنده . که چیزی را از چیزی بجهت خوش آیندگی کم کند همچون سرتراش و باغبان ، برخلاف مشاطه . (آنندراج ) (برهان ). پیرایش کنن
پیرایندگیلغتنامه دهخداپیرایندگی . [ را ی َ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پیراینده . عمل پیراینده .
پیرایندهلغتنامه دهخداپیراینده . [ را ی َ دَ / دِ ](نف ) زینت دهنده . که چیزی را از چیزی بجهت خوش آیندگی کم کند همچون سرتراش و باغبان ، برخلاف مشاطه . (آنندراج ) (برهان ). پیرایش کنن
پیش پیرالغتنامه دهخداپیش پیرا. (نف مرکب ) پیراینده از قبل . کنایه از آرایش دهنده ٔ زمان پیش . و در شعر نظامی مراد فردوسی طوسی است . (آنندراج ) : کجا پیش پیرای پیر کهن غلط رانده بود
کراعیلغتنامه دهخداکراعی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) پیراینده و فروشنده ٔ پایچه ٔ ستور و پایچه فروش . (ناظم الاطباء). فروشنده ٔ پایچه . (از اقرب الموارد). پاچه فروش . (یادداشت مؤلف ).