پیدا کردنلغتنامه دهخداپیدا کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار کردن . نمایاندن . عرض . عرض کردن . افصاح . آشکار کردن . ظاهر ساختن . واضح کردن . روشن کردن . هویدا کردن . صَدع
پیدا کردنگویش اصفهانی تکیه ای: beyuzi طاری: vošt(mun) طامه ای: voštan طرقی: di kardmun/yoštmun کشه ای: voštmun نطنزی: vâyoštan/ di kardan
تمیز پیدا کردنلغتنامه دهخداتمیز پیدا کردن . [ ت َ پ َ / پ ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) عقل و ادراک و فراست پیدا کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به تمیز و دیگر ترکیبهای آن شود.