پیایند میانیmid-seral stageواژههای مصوب فرهنگستانمرحلۀ میانی حیات یک تودۀ جنگلی از کامل شدن تاجپوشش تا رسیدن به ابعاد تجاری
پیایند 2sequence 1واژههای مصوب فرهنگستانعبارتی شامل یک قالب لحنی یا هارمونیک (harmonic) و تکرار آن در درجات بالاتر یا پایینتر
بازلغتنامه دهخداباز. (اِ) گشادگی میان هر دو دست را گویند چون از هم بگشایند و آنرا نیز بترکی قلاج خوانند و بعربی باع گویند. و به این معنی بازای فارسی هم آمده است . (برهان ) (دِم
ذراعلغتنامه دهخداذراع . [ ذِ ] (ع اِ) ارش . (حبیش تفلیسی ) (مهذب الاسماء). رش دست . (منتهی الارب ). رش . (دهار). از آرنج تا انگشتان .از مرفق تا نوک انگشتان . و آن هفت قبضه باشد.
رشتهلغتنامه دهخدارشته . [ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ) ریسمان . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (برهان ). ریسمان و حبل و رسن . (ناظم الاطباء). تار ابریشمی یا پنبه ای . (از
پائیدنلغتنامه دهخداپائیدن . [ دَ ] (مص ) توقف کردن . ببودن . بایستادن . ماندن . درنگ کردن : ای ز همه مردمی تهی و تهک مردم نزدیک تو چرا پاید . ابوشکور (از فرهنگ اسدی نخجوانی ).اگر
پیایند نخستینearly-seral stageواژههای مصوب فرهنگستاننخستین مرحلۀ پیایند، از آشفتگی تودۀ جنگلی تا کامل شدن تاجپوشش