پیازچهلغتنامه دهخداپیازچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر پیاز. پیاز خرد. || قسمی از احرار بقول با کونه ٔ خرد برنگ و طعم پیاز و ساقی سبز و باریک و دراز و میان کاواک . قسمی سبزی خور
پیازچهفرهنگ انتشارات معین(چِ)(اِمصغ .)1 - پیاز خرد، پیاز کوچک . 2 - گونه ای از پیاز و کوچک تر از پیاز که جزو سبزی های خوردنی استفاده می شود.
پیازچهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پیاز کوچک.۲. نوعی پیاز که بیخ آن کوچکتر و نازکتر است و جزء سبزیهای خوردنی است و آن را خام میخورند.
پیاچهلغتنامه دهخداپیاچه . [ چ َ ] (اِخ ) قصبه ای در جزیره ٔ سیسیل (صقلیه )، واقع در 30 هزارگزی جنوب شرقی شهر کالتانیرته . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیازه چاللغتنامه دهخداپیازه چال . [ زَ ] (اِخ ) نام ییلاقی میان ده دیزان طالقان و المیر کلارستاق به مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 108 بخش انگلیسی ).
پیازهلغتنامه دهخداپیازه . [ زَ / زِ ] (ص نسبی ، پسوند) (دو...)- دوپیازه ؛ طعامی است . رجوع به دوپیازه شود. (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).